اختلاف سني در ازدواج
هدف ازدواج :
اما اگر هدف از ازدواج قرار گرفتن در مسير رشد و كمال و درك خوشبختي باشد شرط لازم براي ازدواج رسيدن به خودشناسي كه همان بلوغ در تمامي جنبه هاي انساني ( جنسي، عقلاني، عاطفي و اجتماعي) است و نيز برخورداري از حداقل توانمندي اقتصادي ( و نه لزوما تمكن مالي ) است.
سن متناسب براي ازدواج
در زمانهاي نه چندان دور كه فاكتورهاي اصلي براي ازدواج ، قدرت باروري زن و توانايي اقتصادي مرد بوده است و از آنجائيكه در آن دوران معمولا طول عمر زنان كمتر از مردان بوده و به دلايل عديده اي زودتره و شديدتر دچار تغييرات افزايش سن و پيري مي شده اند و اصولا ازدواج يك نوع خريد و فروش و به اصطلاحي معامله بوده است و همچنين مي توان گفت به دلايل اجتماعي و فرهنگي ، تفاوت هاي سني بالاي زن و شوهر موضوعي شايع و قابل قبولي بوده است ( كه در اكثر موارد مي توان اشاره كرد اين تفاوت سني او بيش از 5 نا 10 سال يا بيشتر به كررات ديده مي شد)
اما در زمان هاي ديگر مفهوم ازدواج و زندگي مشترك به مقدار زيادي تغيير كرده است و درضمن در اكثر كشورهاي نيمه پيشرفته و پيشرفته زبان چند سالي بيش از همسرانشان عمر مي كنند و حتي در مقايسه با مردان هم سن و سال خود در سنين بالا تر و جوان تر به نظر مي رسند در دنياي امروزي چون در مفهموم و نقش پدر مادر تغيير بسيار واضحي بوجود آمده است.
امروزه توصيه مي شود در مشاوره پيس از ازدواج به مولفه تفاوت سنين مانند ساير مولفات مهم ديگر توجه زيادي شود اگرچه نمي توان درباره عدد دقيق فاصله سني زوجين و نقش آن در موفقيت و شكست زندگي زناشويي قانون يكساني براي همه افراد لحاظ شود اما يقينان متناسب سني از جمله موارد و موازين زير ساختي و اساسي در ازدواج مي باشد كه اگر با بي توجهي و ناديده گرفتن اهمين آن به شدت مي توانيم زمينه بسياري از اختلافات خلقي – هيجاني و ناسازگاري هايي را در زندگي زناشويي خواهيم داشت.
تفاوت سني مناسب
طي بررسي ها متفاوت و تجربيات امروزه عنوان شده است كه اختلاف سني در سنين 20 تا 30 بيش از 2 تا 4 سال ، در سنين 30 تا 40 سالگي بيش از 3تا5 سال و در سنين 60تا50 سالگي بيش از 5 تا 10 سال نباشد ( اين سنين طي تجربيات و بررسي ها عنوان شده است)
اثرات منحني اختلاف سني بيش از مقادير فوق فقط در موارديكه زوجين از نظر ظاهري ، فيزيكي ، عقلي ، اعتقادي ، ادراكي و احساسي ، عاطفي بسيار بهم نزديك باشند مي توان تا حدود زيادي از آن اثرات منفي را خنثي نمود.
بزرگ تر بودن زنان:
در مطالعات نسبتا وسيع ديده شده است ميزان طلاق زوجيني كه زن بيش از 5 سال از شوهرش مسن تر بوده است سه برابر زوجين هم سن و سال و نيز زوجيني كه مرد بيش از 5 سال از همسرش سن داشته است گزارش شده است.
در دوره هاي جواني و ميانسالي اختلاف سني بيش از 10 سال در ازدواج با مشكلات و مسائل زير همراه خواهد بود.
- اختلاف سليقه و علايق در بيشتر موارد از جنبه هاي زندگي كه مي تواند دوري زوجين و عدم صميميت را به بار مي آورد.
- از نظر احساسي – عاطفي – ارزشها و نوع ابراز احساسات تفاوت هاي بارزي را خواهيم ديد
- روابط اجتماعي ممكن است در اثر ناهمخواني سني دچار مشكل نشود
- احتمال بي وفايي و عدم تعهد از طرف همسر جوانتر بيشتر خواهد شد( اين طبيعي است نه به طور يقين در تمامي افراد)
- در دوران پيري و پس از مرگ همسر مسن تر ، مدت زمان طولاني تنها طولاني تنها خواهد ماند كه افسردگي در اين سن را دامن خواهد زد.
- و بسياري از عوامل ديگر....
بزرگ تر بودن مردان:
از گذشته تا به امروز تفاوت سني در ازدواج به شكلي بوده است كه مردان چند سالي بزرگتر از زنان بوده اند مردان با خاصيت مرد سالاري كه از گذشته در اطراف خود ديده و لحن نموده اند با مريد و مرد بودن در زندگي رو به رو بوده اند و از جهاتي ديگر اين بزرگ تر بودن مرد نوعي توازن رفتاري را در خانواده به دنبال داشته است كه اگر قرار باشد اين توازن حفظ نشود با مشكلات و اختلافات شديد رو به رو خواهند شد
پس به طور كلي مي توان عنوان كرد زن و مرد هرچقدر متناسب سنيت بيشتري داشته باشند پيوند و ازدواج مستحكم تري خواهند دشات و همانطور كه ذكر شد يكي از معيارهاي انتخاب همسر هماهنگي و متناسب بين زوجين از نظر فاصله سني مي باشد و در پايان قابل ذكر است كه بدانيم تجربه نشان داده است كه افرادي كه در محدوده سني نزديك هم باشند تجربه ها ، دل مشغولي ها ، احساسات و خاطره هاي يكساني بينشان وجود خواهد داشت و صميميت و تعهد كه از زمينه هاي بسيار مهم در دوام زندگي زناشويي
مي باشد را حفظ خواهد نمود
مهناز گنجيان
.
برچسب: ،