زندگي يا مرگ؟
دم زدن برمي‌آيد پذيرفتن تفاوت ها نيازمند آرامش در رون است و اينكه زور نزنيم تا بقيه را شبيه به خود كنيم افراد مهرطلب با دادن عشق خود به ديگران مي‌خواهند آنها را در تملك خود درآورند و كنترل گري كنند و گاه با ايفاي نقش قرباني و يا والد سرزنشگر در پي خواسته‌هاي خود بر مي آيند محبت واقعي مشروط نيست و در پي كسب دستاورد نيست اگر از درون لبريز و سرشار از عشق باشيم مي توانيم در لحظه حال زندگي كنيم اما زيستن در خاطرات گذشته و ترس هاي آينده سبب كرختي و منفعل شدن و در نتيجه كشتن فرصت ها و يا نديدن محبت هاي اطرافمان مي شودمي بايست هوشيار باشيم و تفسيرهاي مثبتي از وقايع به ظاهر دردناك داشته باشيم تا بتوانيم از چالش ها استفاده كنيم.
مرگ روياها يعني غمگين شدن و بي هدف شدن به گم شدن در والي زندگي مي انجامد بايد خود را بشناسيم تجربه كني و بدونيم چه ها دوست داريم و چه ها دوست نداريم با احساسات واقعي خودمان آشتي كنيم زندگي نزيسته والدينمان را ادامه ندهيم.
تعيين هدفها مي‌توانند از سر عشق باشد و مي توانند با هسته اجبار و فشار اثر كمبود ها ناشي شود در جريان رسيدن به آرزوها مي‌توان در طول مسير لذت برد اما چگونه شما به يك راهنما يا مردي نياز داريد و نه فقط خواندن كتاب هاي خود درماني زيرا يك راهنماي كار آزموده مي‌توانند دست شما را بگيرد و ترس شما را كاهش دهد و با تشويق شما به پيمودن مسير جديد شما را ترغيب كنند تا احساسات اي متفاوت را تجربه كنيد و شكستن تر ساعت تا يك بار مي‌توانند باورهاي كهنه و پوسيده ناكارآمد را كنار بزند و ايمان شما را قوي كند.
زندگي كردن نعمتي است كه به شما داده شده است و با استفاده بهينه از آن مي توانيد اميد به زندگي را در اطرافيانتان هم بهبود بدهيد شما الگوي جامعه باشيد شما مرز شكن باشيد و به زيبايي به قله هاي جديد برويد و اجازه دهيد مردم آن شكوه رسيدن به آرزوهاي تان را ببينند كمال طلبي و خواستن بهترينها حق مسلم شماست لذت ببريد و حال خوب خود را به اطرافيانتان هم منتقل كنيد آينده نگر باشيد و آينده را پس پرده اي ابهام و نبينيد بلكه هر چه كه خود مي‌خواهيد مي‌توانيد به آن برسيد با برنامه‌ريزي و شناخت خودتان و كمك گرفتن از متخصصان علم رفتاري مي توانيد بر عادت هاي ناهوشيار تان غلبه كنيد و عادات مثبت هر چند كوچك در خود ايجاد كنيد و با تكرار و تمرين آن را تقويت و پايدار كنيد.
عشق ورزي و مهربان بودن با ترحم متفاوت است از ديدي برابر به همه نگاه كنيم و خود را بالاتر از افراد ندانيم و هر آنچه كه مي كنيم براي دل خودمان باشد تر هم با احساس گناه همراه است اما عشق ورزي با لذت و شادي و آرامش دروني عجين شده است فداكاري و ايثار و گذشت از خود اگر به معناي دوست داشتن ديگران بيشتر از خود باشد بوي تاييد طلبي و مهرطلبي به خود بگيريد در مقابل خود دوستي و خود احترامي قرار مي گيرد و انتخاب بين خوشحال كردن خودتان در برابر انجام دادن خواسته هاي ديگران و ترس از ناراحت شدن بقيه است.
انتخاب بين خود و ديگران آسان نيز خود ارزش دهي لذت بردن از لحظه حال دنبال كردن آرزوهاي فردي مي‌تواند منجر به احساس گناه در فرد كرده است فردي كه در جامعه اي رشد كرده كه هميشه لباس ها و ضعف هاي قشنگ براي مهمان بوده است و از كودكي والدين به او گفته اند زشت جلوي ديگران بچه خوبي باش تا دوست داشته شوي.
دور شدن از خود واقعي و تبديل شدن به عروسكي براي خوشحالي ديگران به مرور سبب مرگ خاموش كودك درون ميشود و پس از مدتي ديگر چيزي فرد را خوشحال نمي‌كند چون از خود واقعي خود از سالها دور افتاده و حتي نمي دانند كه دقيقاً كيست و چه ميخواهد!
سكوت كنيم و به درون خود برويم مشق بگيريم و به اسباب‌بازي‌هاي بيرون چند نيندازيم براي رفع تنهايي
چرا از تنهايي فرار مي‌كنيم چرا ترس از انتقاد داريم با زور زدن و رسيدن به آرزوهاي ديگران و نه خودمان در پي اثبات چه چيزي به چه كساني هستيم و براي آنچه هزينه ي رواني مي پردازيم؟
به جاي مردن در لحظه حال به فكر زندگي كردن و ساختن آينده‌اي درخشان مطابق سليقه شخصي خود در آينده باشيم و به ياد داشته باشيم از تو حركت و از خدا بركت.
برچسب: ،